Web Analytics Made Easy - Statcounter

طبق آموزه‌های ناب اسلام،‌ هیچ کجا خالی از امام نیست؛ چه در عوالم و چه در نشئات آینده امام حضور دارد و بلکه از جانب خداوند حاکم بر آنهاست. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ نهم ربیع الأول مصادف با سالروز آغاز امامت امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه است. معمولاً وقتی به چنین ایام منتسب به امام معصوم می‌رسیم، به شادی می‌پردازیم و سعی می‌کنیم جامعه و اطرافیان را شاد کنیم و یا در محافل رسمی به جُنگ و جشنواره می‌پردازیم تا گفته باشیم کاری برای امام معصوم انجام دادیم که البته این جشن‌ها در جای خود بسیار پسندیده است؛ اما در این بین حلقه‌ مفقوده‌ای وجود دارد که همان معرفت امام است؛ مسئله‌ای که یا اصلاً به آن پرداخته نمی‌شود و یا کمتر به آن اهمیت داده می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این 40 سال که از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد، اتفاقاً جامعه بیشتر از گذشته مهیای درک مفهوم امامت و ولایت عترت بوده است و توقع بود که هر سال معرفتی بر شیعیان افزوده شود. اما وقتی در ایام آیینی مقابل قاب تلویزیون می‌نشینیم،‌ با تکرار مکررات مواجهیم و کمتر شاهد ساخت فیلم‌ها و آثار فاخر هنری در زمینه معارف اهل بیت وحی؛ بوده‌ایم، یعنی بیشتر از آنکه به معارف عترت پرداخته شود روزگارمان به جُنگ و جشنواره گذشته، از این جهت است که در این 4-5 دهه تنها به ساخت معدودی از فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی از زندگانی عترت اکتفا شده است.

فضائل اهل‌بیت را با نگاه تاریخی دفن نکنیم

در چنین شرایطی نیاز است از منبع قرآن که پیامبر صلی الله علیه و آله در قیامت از مهجوریت آن در امت خویش به خداوند گلایه می‌کند و از منبع احادیث عترت که به تبع مهجوریت قرآن، به انزوا کشیده شده‌، به معرفت امام معصوم بپردازیم. وقتی این حلقه‌های مفقوده معرفتی تکمیل شود، قابلیت تبدیل به فرم‌های مختلف هنری می‌یابد.

برای اینکه ببینیم در چه جایگاهی از معرفت امام قرار داریم، باید ببینیم امامت در نگاه قرآن و عترت چیست و ما تا چه حد نسبت به ویژگی‌های امام آگاهی داشتیم و به جامعه مؤمنین آگاهی رساندیم. امامت «شأن و مقام پیامبران و میراث اوصیاء و در یک کلام، خلافت خدا روی زمین است. امام، حلال خدا را حلال و حرامش را حرام و نیز حدود خدا را اقامه می‌‏کند. امام، ماه درخشنده و چراغ پرتوافکن و روشنایى تابنده و ستارۀ راهنما در ناپیدایىِ شب‌‏هاى ظلمانى و راهنماى هدایت و همچنین نجات‌‏بخش از تباهى است. امام، یگانه دوران خویش است. کسى با او برابرى نکند و دانشمندى همسنگ او نباشد و نظیرى برایش پیدا نشود. منبع نبوّت است؛ در دودمانش عیبى نباشد و هیچ اصل و نسب‏‌دارى با او برابرى نکند. عالم به سیاست و سزاوار ریاست است، فرمانپذیرى از او واجب، قائم به امر خدا، و نصیحت‌‏کنندۀ بندگان خداست.» اینها گوشه‌ای از ویژگی‌ها و فضائل امام در کلام امام رضا علیه‌السلام بود که از نظرها گذشت.

اکنون که در ایام منتسب به امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه قرار داریم؛ همین ویژگی‌های امامت را باید منتسب به ایشان بدانیم. حال به صورت دسته‌بندی شده به گوشه‌ای از مقام و منزلت امام معصوم می‌پردازیم.

امام حسن عسکری (ع) چگونه فرزندشان را به عنوان امام معرفی کردند؟

ابتدا باید بدانیم که طبق آموزه‌های ناب اسلام،‌ هیچ کجا خالی از امام نیست؛ چه در عوالم و چه در نشئات آینده امام حضور دارد و بلکه از جانب خداوند حاکم بر آنهاست. به چه استنادی؟ در ادامه می‌خوانیم:

کلمة الله:
یعنی آن زمان که از کلمة الله صحبت می‌شود، منظور آن دست از صفات منحصر به فرد خداست که خداوند عالم و آدم را متأثر از آنها خلق کرد؛ بنابراین فرمودند «نَحْنُ‏ کَلِمَةُ اللَّه‏»؛ ما همان کلمة الله هستیم. این حقیقتی است که انبیاء و رسولان الهی در سیر رشد معرفتی خود به آن می‌رسیدند؛ از این جهت است که ذیل آیه «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ‏ فَتابَ عَلَیْه‏؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت کرد؛ و [خدا] او را توبه داد» فرمودند ما همان کلمات بودیم «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّاهَا آدَمُ‏ مِنْ‏ رَبِّهِ‏ فَتابَ‏ عَلَیْه‏» (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏25، ص5) و در توضیح آن فرمودند آدم علیه‌السلام از خداوند به حق محمد، علی، حسن، حسین و فاطمه از خداوند درخواست توبه کرد «سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَةَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ». (الکافی (ط - دارالحدیث)، ج‏15، ص684)

مشیت خدا:
تمام مشیت خداوند که در عالم جریان دارد، در اختیار امام معصوم است بلکه امام همان مشیت خداست. یکی از حکمت‌های این امر در نظام خداوند این است که انسان‌ها با دیدن رفتارهای او پی به خواست خداوند ببرند. امام کاظم علیه‌السلام در روایتی فرمود «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ- فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَیْئاً شَاءُوهُ.» یعنی خداوند قلوب ائمه را محل ورود اراده‌ی خویش قرار داده است؛ پس اگر خداوند، چیزی را بخواهد، آن‌ها نیز آن چیز را می‌خواهند. سپس به آیه29 تکویر اشاره کرده،‌ فرمود «همان‌گونه که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: وَ مَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ.» شما اراده نمی‌کنید مگر اینکه خداوندی که پروردگار جهانیان است، اراده کند. (تفسیر القمی، ج2، ص409) امام حسن عسکری علیه‌السلام نیز فرمود «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا وَ اللَّهُ یَقُولُ‏ وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّه‏»؛ یعنی قلوب ما ظرفت مشیت خداست؛ پس هنگامی که او بخواهد، ما می‌خواهیم، همچنان که فرمود وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّه‏.

علم به غیب و شهود و قیامت:
مشهورترین آیه در این باره آیات 26 و 27 سوره جن است، آنجا که فرمود«عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً؛ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» یعنی عالم غیب است و کسى را بر غیب خود آگاه نمی‌کند مگر رسولی که از او راضی باشد...» این آیه طبق نص روایات، به صورت خاص درباره پیامبر صلی الله علیه و‌ آله و اهل بیت وحی علیهم‌السلام است. امام رضا علیه‌السلام در روایتی ذیل این آیه تصریح دارند که «فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضَى وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَى مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة...» یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد خداوند مورد رضا هستند و ما وارثان آن مقوله از رسول هستیم، همان که خداوند او را از آنچه بخواهد از غیب مطلع کند؛ پس ما به گذشته و آینده تا روز قیامت علم داریم. ذیل این آیه در همین مضمون روایاتی دیگر در منابع وجود دارد. (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص113) ضمن آنکه در زیارت جامعه کبیره به نقل از امام هادی علیه‌السلام می‌خوانیم «اصْطَفاکمْ بِعِلْمِهِ، وَ ارْتَضاکمْ لِغَیبِهِ»؛ یعنی خداوند شما را به علم برگزید و برای غیبش به شما رضایت داد.

ائمه، مجرای علم خداوند از ازل تا ابد

در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین»؛ و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسى‏] آن را نمی‌داند، و آنچه در خشکى و دریاست علم دارد و هیچ برگى فرو نمی‌‏افتد مگر [اینکه‏] آن را می‌‏داند، و هیچ دانه‌‏اى در تاریکی‌هاى زمین، و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى مبین است.» این آیه نیز در شأن پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی علیهم‌السلام است. امام صادق علیه‌السلام فرمود وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین یعنی فَعِندَ عَلیٍ عِلم کل رَطبٍ و یابِسِ. یعنی نزد علی علیه‌السلام علم این مسائل است.«الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، ج‏1، ص211)

صاحب فضل:
امام از جانب خداوند صاحب تمام فضائل است؛ نه فضائل اخلاقی بلکه تمام مقولاتی که در عالم به عنوان فضیلت شناخته می‌شود و سبب برترین ایشان نسبت به سایر مخلوقات می‌شود؛ به عنوان مثال، از جمله مهم‌ترین فضائلی قرآنی امیر مؤمنان به تصریح روایت امام رضا علیه‌السلام آیه مباهله است که در آنجا امیر مؤمنان به عنوان نفس رسول و طبق روایات، نفس‌الله شناخته می‌شوند؛ (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏10، ص: 350) لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله در وصف فضیلت امیر مؤمنان فرمود «وَ هُوَ جَنْبُ اللَّهِ وَ نَفْسُ‏ اللَّه‏». در زیارتنامه‌ای خطاب به ایشان می‌خوانیم «السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى‏».

خلیفه خدا:
از دیگر مقامات امام، خلافت خداوند در زمین است؛ امام رضا علیه‌السلام فرمود «إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ رَسُولِهِ»؛ یعنی خداوند از مجرای امام و به وسیله او عالم را مدیریت می‌کند. در این فرآیند، امام واسطه است. در این نظام واسطه‌ای، هم خداوند عالم و آدم را به‌سوی امر خود پیش می‌برد و هم مخلوقات به واسطه امام از نعمات الهی بهره‌مند می‌شوند. در این باره احادیث متعددی نیز وجود دارد. امام صادق علیه‌السلام فرمود «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ‏ وَ لَوْلَانَا مَا عُرِفَ اللَّه‏»؛ یعنی به واسطه ما خداوند مورد عبودیت قرار می‌گیرد و اگر ما نبودیم، خداوند شناخته نمی‌شد. (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص61) رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز فرمود «بِنَا یُسْتَجَابُ الدُّعَاءُ وَ یُدْفَعُ الْبَلَاءُ وَ بِنَا یَنْزِلُ‏ الْغَیْثُ مِنَ السَّمَاء»؛ یعنی به واسطه ما دعا مستجاب و بلاء دفع می‌شود و به واسطه ما باران از آسمان می‌بارد. (تفسیر فرات الکوفی، ص258)

حدیث امامت| یک معنای "خلیفه" بودن امام معصوم

نکته حائز اهمیت آن است که تمام این فضیلت‌ها منحصر در زمان و مکان نیست بلکه اهل بیت وحی علیهم‌السلام در تمام زمان‌ها و مکان‌ها واسطه خداوند بر مخلوقات هستند. در این باره روایات بسیار زیادی در منابع وجود دارد و خود این امر نیز از برترین فضائل عترت شمرده می‌شود که قبلاً به برخی از این گزاره‌ها اشاراتی شد.

نور خدا:
یکی از جنبه‌های آسمانی ائمه علیهم‌السلام،  بُعد نورانی ایشان است که در زیارتنامه‌ها به این جنبه اشاره شده است. این بُعد از وجود عترت در معارف شیعی با عنوان «خلقت نوری» یاد می‌شود. حاصل این احادیث ــ که تعداد آنها فراوان است ــ در بردارندۀ این معرفت است که خداوند انوار مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله و بعد سایر اهل بیت وحی را میلیون‌ها سال قبل از خلقت آسمان‌ها و زمین ایجاد کرد؛ این انوار مقدس خداوند را به صورت عملی تسبیح و تقدیس می‌کردند. آن زمان که خداوند اراده کرد اولین بشر یعنی آدم علیه‌السلام را خلق کند، این انوار در عرش خداوند با عنوان «عالّین» شناخته می‌شدند و برای تمام ملائک و موجودات با همین نام شهرت داشتند؛ نشان به اینکه وقتی ابلیس از امر خداوند مبنی بر سجده بر آدم علیه‌السلام  سرپیچی می‌کند، خداوند خطاب به او می‌فرماید «... أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالین‏»؛ آیا تکبر کردی یا (تصور کردی) از عالین هستی؟ طبق روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله عالّین پنج تن آل‌عبا بودند.  (فضائل الشیعة، ص9) و طبق دیگر روایات از این انوار سایر انوار عترت ایجاد شدند. یکی از فرازهای مربوط به زیارتنامۀ امام رضا علیه‌السلام اشاره به همین جنبه از خلقت اهل بیت دارد؛ آنجا که می‌خوانیم «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ.» یعنی سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی‌های دنیا.

حاصل آنکه، فضائل پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم‌السلام بی‌شمار است و در آینده نیاز است به فضائل قیامتی آن بزرگواران پرداخته شود. صراط مستقیم، سُبُل الله، عروة الوثقی، نور الله، وجه‌الله، حجت‌الله، آیات‌الله، عین‌الله، رجال الاعراف و ... از دیگر ویژگی‌های امام معصوم است که در نگاه جامعه مؤمنان در حد یکسری عبارات باقی مانده است. چنین مقامی را سزاوار است که صاحب شب قدر شود و خداوند امورات را به واسطه امام معصوم در عالم جریان دهد؛ از این جهت توصیه شده با سوره قدر با مخالفان ما محاجه کنید. چنین مقاماتی است که سبب جلب حسادت بدخواهان شد و 250 سال مقامی را غصب کردند که یک مورد از بی‌نهایت فضائل عترت را نه تنها واجد نبودند بلکه خباثت‌شان سبب شد تا اهل بیت علیهم‌السلام به مسلخ دشمنان بروند و گاهی به فجیع‌ترین شکل ممکن به قتل برسند؛ لذا خداوند خطاب به آنها فرمود «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه»؛ یعنی آیا مردم (سران امت رسول الله) حسادت ورزیدند بر آنچه که خداوند از فضیلت خود به آنها (عترت) داد؟» از این جهت امام باقر علیه‌السلام فرمود «نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ»؛ یعنی ما مورد همان‌ها هستیم که مورد حسدیم.

اما معرفت به این معارف عترت به ویژه امام عصر عجل الله تعالی فرجه سبب اصلاح ایمان و رفتار ما نسبت به آن وجود مقدس می‌شود. امامی که نور خداست، یعنی در همه جا حضور دارد و باید از نور او جهت رشد بهره برد. امامی که مجرای خداییِ خداوند است، یعنی باید برای عبودیت به سمت او رفت و خود را با او هماهنگ کرد. امامی که علم و حکمت خداوند را واجد است، می‌توان به او اعتماد کرد و بر او توکل و توسل کرد و از او خواست؛ نهایت آنکه امام خدا نیست بلکه از جانب خداوند صاحب هر فضیلتی است که در عالم وجود دارد.

انتهای‌ پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: امام زمان عج اهل بیت علیهم السلام رسول خدا صلی الله علیه و آله پیامبر صلی الله علیه و آله امام رضا علیه السلام علیه السلام فرمود جانب خداوند علیهم السلام اهل بیت وحی امام معصوم مشیت خدا ویژگی ها ل الله

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۵۱۰۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام که در نهج البلاغه آمده است

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: نوگرایی در دنیای اسلام در همه جوانب زندگی مسلمانان بروز کرد. از جلوه‌های بروز آن می‌توان به توجه جدی نسبت به منابع اسلامی و نگاهی نو به این منابع و اصولاً نهضت بازگشت به مبانی غنی اسلامی اشاره کرد. کتاب نهج‌البلاغه که گردآوری بخشی از سخنان و مکاتبات امیرمؤمنان علی (ع) است، به دلیل داشتن مفاهیم و موضوعات، سیاسی منبعی برای حکمت اصول سیاسی اسلام است که توجه همگان را جلب کرده است. توجه دوباره به نهج‌البلاغه همزمان با آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی است و با تأکید امام خمینی و تلاش‌های متفکران و پژوهشگران و فعالان نهضت اسلامی نظیر آیت الله طالقانی، آیت الله خامنه‌ای، شهید مطهری، محمدرضا حکیمی، آیت الله جوادی آملی، محمدتقی شریعتی و علی شریعتی و… که در جنبش اسلامی ایران معاصر حضور جدی داشتند، از نهج‌البلاغه در اخذ اصول حکمت سیاسی اسلام بهره برده شد. خبرگزاری مهر در سلسله مطالب، گزارش‌ها و گفت‌وگوهای «بازگشت به نهج‌البلاغه» به تبیین و واکاوی هم موضوعات مرتبط با این کتاب شریف و آموزه‌هایش خواهد پرداخت.

یکی از دروسی که از دیرباز در حوزه‌های علمیه کمابیش رواج داشت و دارد، درس اخلاق است. آیت الله جوادی آملی در دوره جدید از درس اخلاق خود در سال تحصیلی جاری حوزه علمیه به شرح فرمایشات امیرالمومنین (ع) در نهج‌البلاغه می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از شرح آیت الله جوادی آملی بر حکمت ۱۲۸ نهج‌البلاغه است:

در کلمه نورانی ۱۲۸ وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ»؛ ائمه (علیهم السلام) چون موحدانه زندگی می‌کردند سیره و سنت آنها توحید الهی بود، همه موجودات جهان خلقت را آیات الهی می‌دانستند، یک؛ و برای بسیاری از اینها دعا و ذکر و برنامه خاصی دستور دادند این دو. وقتی باران می‌آمد ذکری می‌گفتند، وقتی ابر را می‌دیدند ذکری می‌گفتند، وقتی شمس و قمر را می‌دیدند ذکری می‌گفتند. وقتی هم که باران کم می‌آمد یا نمی‌آمد، برای استسقاء، گذشته از آن نماز و گذشته از آن دعاهای مخصوص، دعاهای موردی هم داشتند. این کار هم در نهج البلاغه کاملاً مضبوط است و هم در صحیفه سجادیه.

اینکه در نهج البلاغه آمده است، از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم رسیده است که سرما که می‌رسد از اول سرما بپرهیزید و از آخر سرما استفاده کنید. تابستان که گرم است وقتی که می‌گذرد، پاییز شروع می‌شود؛ فرمود از سرمای پاییز که کم کم سرمای زمستان را به همراه دارد بپرهیزید و خودتان را بپوشانید، برای اینکه با سرمای پاییز با شما همان کار را می‌کند که با درختان شما می‌کند. برگ‌های درختان شما را می‌ریزد، اینها را زرد می‌کند، بدن اینها را سست می‌کند اینها را به خواب فرو می‌برد، این خاصیت سرمای اول است که از پاییز شروع می‌کند.

آخرش که بهار است فرمود از سرمای بهار و بَرد بهار استفاده کنید؛ همان طوری که سرمای بهار خوابیده‌ها را بیدار می‌کند، مرده‌ها را زنده می‌کند، برگ‌ها را می رویاند، سرسبز و خرم می‌کند، میوه می‌دهد، با بدن شما هم همین کار را می‌کند. این از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم رسیده است که «تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ»؛ تقوا کنید یعنی بپرهیزید «وَ تَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ». بعد دلیلی هم که حضرت ذکر می‌کند می‌فرماید این سرمای اول یعنی پاییز «فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ»؛ همان کاری که سرمای پاییز با درختان شما می‌کند با بدن‌های شما هم می‌کند لذا خودتان را بپوشانید. «أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ»؛ اولش سوزاننده است، بعد پایان سرما که بهار است باعث ورق پبدا کردن برگ پیدا کردن رشد و نمو پیدا کردن و امثال ذلک است.

نهج البلاغه یک سلسله بحث‌های موردی دارد درباره آیات الهی، یک سلسله هم درباره استسقاء دارد، یک سلسله بحث‌های متفرقه هم درباره شمس و قمر و سرما و بادها و امثال ذلک دارد.

در خطبه ۱۱۵ آنجا تقریباً در همین بخش‌های استسقائی و بهره برداری از ابر و باران الهی دعایی دارد که الآن بهترین فرصت است برای همه ما. خطبه ۱۱۵ نهج البلاغه در استسقاء است که «اللَّهُمَّ قَدِ انْصَاحَتْ جِبَالُنَا وَ اغْبَرَّتْ أَرْضُنَا وَ هَامَتْ دَوَابُّنَا وَ تَحَیَّرَتْ فِی مَرَابِضِهَا وَ عَجَّتْ عَجِیجَ الثَّکَالَی عَلَی أَوْلَادِهَا وَ مَلَّتِ التَّرَدُّدَ فِی مَرَاتِعِهَا وَ الْحَنِینَ إِلَی مَوَارِدِهَا اللَّهُمَّ فَارْحَمْ أَنِینَ الْآنَّةِ وَ حَنِینَ الْحَانَّةِ اللَّهُمَّ فَارْحَمْ حَیْرَتَهَا فِی مَذَاهِبِهَا وَ أَنِینَهَا فِی مَوَالِجِهَا اللَّهُمَّ خَرَجْنَا إِلَیْکَ حِینَ اعْتَکَرَتْ عَلَیْنَا حَدَابِیرُ السِّنِینَ وَ أَخْلَفَتْنَا مَخَایِلُ الْجُودِ»؛ خدایا به گوسفندان ما به مراتع ما به مزارع ما به دشت ما به زندگی ما رحم بکن؛ باران نیامده، این گوسفندها الآن علاقه ندارند بروند به چرا و این گاوها علاقه ندارند و این چوپان‌ها علاقه ندارند، ما هم هیچ علاقه‌ای نداریم به این مراکز زندگی، برای اینکه نه باران می‌آید نه آبی دارد نه مزرعی داریم نه مرتعی داریم.

این ناله کردن‌های حضرت امیر (سلام الله علیها) نشان می‌دهد که بالاخره عمل کردن به دستور قرآن کریم است خدای سبحان یک وقت می‌فرماید که اگر فلان کار خیر را انجام دادید بهشت می روید یا مثلاً اگر صدقه دادید ده برابر پاداش می‌گیرید و امثال این حرف‌ها که اینها هم نعمت‌های الهی و وعده‌های الهی است؛ یک وقت می‌فرماید اگر به یاد من بودید، من خودم به یاد شما هستم: ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾، [۱] هیچ نمونه‌ای در قرآن کریم معادل این نیست. به یاد خدا باشید، او به یاد شماست. حتی در جریان محبت که فرمود اگر دوست خدا هستید و بخواهید خدا دوست شما باشد باید کاری بکنید: ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾ [۲] صغرا و کبرایی است که در قرآن کریم است. خدای سبحان به وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید که تو حبیب من هستی، وقتی تو حبیب الله شدی محور محبت هستی، وقتی محور محبت شدی اگر کسی بخواهد محب من بشود از راه توست یعنی محور محبت تویی. به مردم بگو ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ﴾؛ اگر شما دوست خدا هستید که خب وظیفه شماست، پاداش این را هم خدا به شما می‌دهد و مشکل شما را هم حل می‌کند؛ ولی این کافی نیست! اگر بخواهد در مدار محبت با خدا رابطه داشته باشید شما هم بشوید حبیب الله، کسی خلیل است، کسی حبیب الله است، کسی کذا و کذا است، شما اگر بخواهید حبیب الله بشوید راهی دارد.

نبوت، کعبه محبت است

اگر شما دوست خدا هستید که این هنر نیست، خدا هم مشکل شما را ممکن است حل کند؛ اما اگر بخواهید محبوب خدا بشوید حبیب الله بشوید باید در مدار کعبه محبت حرکت کنید. نبوت، کعبه محبت است، بیت الله است؛ اگر در مدار این حبیب حرکت کنید، هر کس در مدار این حبیب حرکت کند می‌شود حبیب. آن بیت طوری است که اگر به دورش بگردی می‌شود حاجی و این بیت طوری است که اگر دورش بگردی می‌شوی حبیب. ﴿قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾، این مجزوم به آن جواب امر است ﴿فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُم﴾، نه «یحبِبُکُم»! ﴿یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾. اگر بخواهید حبیب الله بشوید باید دور حبیب الله بگردید. این غیر از آن است که اگر می‌خواهید مشکل شما حل بشود یا مریض شما نجات پیدا کند یا وضع مالی شما خوب بشود، آنها راه‌های دیگر دارد آنها کارهای جزئی است، اگر بخواهید حبیب الله بشوید باید طوافتان در دور خانه حبیب الله باشد: ﴿قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾. این «یحبب» مجزوم است چون جواب آن امر است؛ اگر مطیع شدید محبوب خدا می‌شوید! حالا بالاتر از اینکه چیزی نیست، خدا دوست آدم باشد همه مشکلات را حل می‌کند.

از این بالاتر مسئله ذکر است؛ در مسئله ذکر فرمود: ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾. دیگر شرط نداشت، کجا بگردید نداشت! فرمود به یاد من باشید _این هم مجزوم است_ ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾؛ اگر به یاد من باشید من هم به یاد شما هستم. این یا اصلاً نمونه ندارد در قرآن، یا کمیاب است. یک وقت است که می‌فرماید اگر شما این کار را بکنید من مال شما را زیاد می‌کنم، علم شما را زیاد می‌کنم اولاد می‌دهم مقام می‌دهم؛ اما فرمود شما مذکورِ من می‌شوید و من می‌شوم ذاکر.

ذکر الله آن است که انسان را از ماسوای خدا دور کند و منزه کند او را «عمّا حرّمه الله»؛ او را از حرام‌های الهی دور کند؛ فرمود: ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾.

در خطبه ۱۱۵ دارد که خدایا، مبادا ما را به وسیله گناهان ما بگیری؛ ما گناه کردیم، این گوسفندها و این مراتع و این مزارع چه گناهی کردند. «وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ وَ الرَّبِیعِ الْمُغْدِقِ»؛ این مادر، فرزند پیدا کند عقیم نشود؛ طوری بشود که تلقیح بکنند اولاً؛ و ثانیاً ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ﴾ [۳] که شد و تلقیح شدند و باردار شدند، سقط نکنند و بارشان را به زمین بگذارند. این دعای نورانی حضرت است در نهج البلاغه در خطبه ۱۱۵. تعبیرات دیگری هم وجود مبارک حضرت در این زمینه دارد.

در صحیفه سجادیه، وجود مبارک امام سجاد، غیر از آن دعای استسقاء، بیان نورانی دیگری دارند درباره اینک ابرها چه سمتی دارند، برنامه‌های آنها چیست و وظیفه درباره ابرها چیست. در دعای ۳۶ که «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَی السَّحَابِ وَ الْبَرْقِ وَ سَمِعَ صَوْتَ الرَّعْدِ» این چیزها را می‌خواند: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ، وَ هَذَیْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِکَ، یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ، فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ، وَ لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا، وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا، وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَةٍ، وَ لَا تُرْسِلْ عَلَی مَعَایِشِنَا عَاهَةً. اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نَقِمَةً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَةً فاِنّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ، وَ نَبْتَهِلُ إِلَیْکَ فِی سُؤَالِ عَفْوِکَ، فَمِلْ بِالْغَضَبِ إِلَی الْمُشْرِکِینَ» این غضبت را به آن طرف ببر «وَ أَدِرْ رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی الْمُلْحِدِینَ» این آسیای انتقام را که می‌گردد، از ما و امثال ما این عذاب را دور بدار.

«اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ، وَ أَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزْقِکَ، وَ لَا تَشْغَلْنَا عَنْکَ بِغَیْرِکَ، وَ لَا تَقْطَعْ عَنْ کَافَّتِنَا مَادَّةَ بِرِّکَ، فَإِنَّ الْغَنِیَّ مَنْ أَغْنَیْتَ، وَ إِنَّ السَّالِمَ مَنْ وَقَیْتَ. مَا عِنْدَ أَحَدٍ دُونَکَ دِفَاعٌ، وَ لَا بِأَحَدٍ عَنْ سَطْوَتِکَ امْتِنَاعٌ، تَحْکُمُ بِمَا شِئْتَ عَلَی مَنْ شِئْتَ، وَ تَقْضِی بِمَا أَرَدْتَ فِیمَنْ أَرَدْتَ» تا این دو جمله اخیر که فرمود: «فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا وَقَیْتَنَا مِنَ الْبَلَاءِ، وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلَی مَا خَوَّلْتَنَا مِنَ النَّعْمَاءِ، حَمْداً یُخَلِّفُ حَمْدَ الْحَامِدِینَ وَرَاءَهُ، حَمْداً یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ‏»؛ شکری بکنیم که آسمان و زمین پر از شکر ما بشود یعنی آثارش روشن بشود؛ همه مردم به طرف دین گرایش پیدا کنند. آن گاه در جمله آخر دارد: «إِنَّکَ الْمَنَّانُ بِجَسِیمِ الْمِنَنِ، الْوَهَّابُ لِعَظِیمِ النِّعَمِ، الْقَابِلُ یَسِیرَ الْحَمْدِ، الشَّاکِرُ قَلِیلَ الشُّکْرِ، الْمُحْسِنُ الْمُجْمِلُ ذُو الطَّوْلِ»؛ طول یعنی برکت؛ خدا ﴿ذی الطّول‏‏﴾ [۴] است یعنی نافع. می‌گویند این «لا طائل تحته» _که در کتاب‌های فقهی ما هم هست_ یعنی فایده‌ای ندارد، این بحث فایده علمی نداشت یا این مطلب فایده علمی نداشت؛ نه اینکه طائل یعنی طولانی، طول یعنی نعمت. «لا طائل تحته» یعنی این حرف، فایده ندارد؛ حرف‌های غیرعلمی فایده ندارد. در قرآن کریم که دارد خدا ﴿ذی الطّول‏‏﴾ است یعنی برکت می‌دهد. اینکه در کتاب‌های فقهی دارد که این طائلی تحتش نیست یعنی برکت علمی ندارد؛ حرف غیر علمی برکت ندارد؛ «لا طائل تحته».

اینجا هم دارد که «ذُو الطَّوْلِ»، خداست یعنی برکت از اوست. «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، إِلَیْکَ الْمَصِیرُ». این پایان دعای سی و ششم صحیفه سجادیه است، آن هم بخشی از خطبه نورانی ۱۱۵ نهج البلاغه است البته آن مفصل است.

غرض این است که خداوند وضع بارداری ابرها را مشخص می‌کند، چه کسی عقد زوجیت می‌خواند را مشخص می‌کند، کدام باد است که تلقیح می‌کند و تزریق می‌کند و ابر بی بار را باردار می‌کند را هم مشخص می‌کند، کجا هم باید ببارند چند قطره باید ببارند را هم مشخص می‌کند. امام باقر (علیه السلام) یک بیان نورانی دارد که این ابرها مرتّب رسالتشان را انجام می‌دهند ولی اگر ملتی، قابل و لائق نباشند و همواره سعی بکنند مشکلاتی برای جامعه ایجاد کنند، ذات اقدس الهی دستور می‌دهد این ابرها امانت‌هایشان و بارهایشان را در دریاها خالی کنند. [۵]

غرض این است که یاد خدا و نام خدا که انسان نه بی راهه برود و نه راه کسی را ببندد، دنیا و برزخ و آخرت آدم را تأمین می‌کند که ما امیدواریم جامعه ما این چنین باشد.

این شعر معروف که

گفت پیغمبر به اصحاب کبار / ‏ تن مپوشانید از باد بهار

از همین حدیث نورانی گرفته شده است.

همه کلمات روایات، در یک حد نیست؛ مثل اینکه آیات قرآن هم همین طور است که «کی بُود تبّت یدا مانند یا ارض ابلعی». این ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی‏‏﴾ اصلاً آدم را متحیر می‌کند! ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی‏ ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی‏﴾؛ [۶] آسمان تو این کار را بکن، زمین تو این کار را بکن، چشم! در جریان نوح که آن باران فراوانی آمده آب‌ها از زمین جوشیده باران از بالا آمده، دستور رسید: ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی‏ ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْر‏﴾؛ دستور می‌دهد زمین دهن باز کن ببر، چشم! آسمان دیگر نبار، چشم! «کی بُود تبّت یدا مانند یا ارض ابلعی». آن که مطوّل خوانده می فهمد، آن که ادبیات خوانده می فهمد، آنها فصاحت تدریس کرده بلاغت تعریف کرده می فهمد که خیلی فرق است بین ﴿تبّت یَدا ابی لَهب‏﴾ [۷] با این دو تا!

یک علی (صلوات الله علیه) می‌خواهد که این حرف‌ها را بشنود و بفهمد و به ما بگوید. زمین می فهمد، آسمان می فهمد، ابر می فهمد، هوا می فهمد. این طورحرف زدن‌ها همان طور که در قرآن یکسان نیست یعنی در بعضی جاها هست در بعضی جاها نیست، در نهج البلاغه هم همین طور است در کلمات نورانی پیغمبر هم همین طور است.

محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام

این سطری که در نهج البلاغه، پشت سر همین جمله است، از محکم‌ترین اصول قانون اساسی اسلام است؛ کلمه ۱۲۹ این است که «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک»؛ اگر خدا را به بزرگی شناختی، ماسوای خدا نزد تو کوچک است؛ اگر او در چشمانت بزرگ بود غیر او را بزرگ نمی‌شماری؛ «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک».

این جمله در بیانات نورانی پیغمبر به این صورت آمده است که «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». [۸] این جمله کوتاهی است، این به منزله قانون اساسی است. فرمود هیچ کسی حق ندارد که در برابر خدا حرف غیر خدا را گوش بدهد: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق».

وجود مبارک پیغمبر با حضرت امیر (سلام الله علیهما) در گزارش‌ها و سخنرانی‌ها فرقشان این است که وجود مبارک پیغمبر آن سخنرانی‌های طولانی مثلاً سه چهار صفحه‌ای و اینها را خیلی کم دارد اما حضرت امیر حسابش جداست. گاهی یک حادثه‌ای پیش می‌آید یک کسی را دارند تشییع می‌کنند، وجود مبارک حضرت امیر هم رسیده می‌فرماید چه خبر است، گفتند کسی مرده است. حضرت آنجا ایستاده به اندازه یک سوره طولانی قرآن سخنرانی کرد که همان طوری که خیلی تلاش و کوشش می‌خواهد تا آدم یک سوره قرآن را بفهمد، این سخنرانی ارتجالی او به اندازه یک سوره طولانی قرآن است نه به اندازه سخنرانی‌های عادی.

این قدرت فقط قدرت الهی است که آدم ارتجالاً به اندازه یک سور طولانی، تالی تلو یک سوره طولانی سخنرانی بکند. اینها در کلمات نورانی حضرت امیر هست.

خدا غریق رحمت کند مرحوم مجلسی اول را! «من لا یحضره الفقیه» را که مرحوم صدوق نوشتند ایشان شرح کرده است. فرق مجلسی اول و دوم خیلی زیاد است! مجلسی اول مقام خاصی داشت، در آن کتابش هم ادعا می‌کند که من بیش از صد هزار نفر را هدایت کردم اما یک نفر از آنها که من می‌خواستم پیدا نشد! [۹] این را خودش صریحاً در همان شرح «من لا یحضره الفقیه» ادعا می‌کند. این کم آدمی نیست؛ هم امام جمعه وقت بود هم مرجع وقت بود هم فقیه بود، من لا یحضره الفقیه را به خوبی شرح کرد؛ گفت من صد هزار نفر را هدایت کردم اما یک نفر از آنها که من می‌خواستم پیدا نشد یعنی کسی که ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾ باشد.

این جمله «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق»، اول گفته پیغمبر است بعد گفته حضرت امیر (سلام الله علیهما) که انسان هیچ حق ندارد در برابر دین خدا حرف غیر خدا را مقدم بدارد. این «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق» در کلمه ۱۶۵ نهج البلاغه از همین کلمات قصار آمده است که «قَالَ علیه السلام «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». این جمله‌ای که «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک»، نتیجه اش همین است که در جمله ۱۶۵ آمده است که «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». اگر بنا شد کسی کاری انجام بدهد باید دستور خالقش را انجام بدهد.

اینکه فرمود بهشت می‌دهم و امثال اینها، حساب دیگر است، این فوقِ بهشت می‌دهم است، فوقِ ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾ [۱۰] می‌دهم است! آن ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾، چیزی است که برای اولیای مقربین است که زیر مجموعه آن، بهشتی هست و بهشتی‌ها که خود اینها حق شفاعت دارند. فرمود به یاد من باشید من به یاد شما هستم: ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾؛ اما اعمال دیگر مثلاً اعتکاف کردی نماز شب خواندی و امثال اینها، بهشتی دارد که ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾، بعد این دو بهشتی که ﴿وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾؛ [۱۱] این دو بهشت را این دو باغ را به شما می‌دهند، بعد فرمود: ﴿وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾؛ [۱۲] کنار این دو باغ، دو باغ دیگر هم هست که آنها را هم باز به شما می‌دهند. اینها مربوط به اعمال صالحه است که اگر کسی موفق شد که نه بی راهه برود نه راه کسی را ببندد، اینها نصیبش می‌شود؛ اما ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾، یک حساب دیگر دارد. در همین دعاهای هر روز ماه پربرکت رجب هست که «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَانِی جَمِیعِ مَا یَدعوکَ به»؛ [۱۳] ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان از بهترین فرصت هاست که بهار ما و ربیع ما همین هاست.

بهار شما قرآن کریم است؛ اگر بهار می‌خواهید حشرتان با قرآن کریم باشد. تفسیر قرآن، عمل به قرآن، تبیین قرآن، احکام قرآن از یادتان نرود. این تعبیر «ربیع القلوب» [۱۴] در نهج البلاغه هست. این بهار [طبیعت]، ربیع بدن است، بدن را می‌پروراند، چیز خوبی هم هست؛ اما آنکه «ربیع القلوب» است و دل پرور است، قرآن کریم است.

اگر قرآن کریم «ربیع القلوب» شد، هم انسان خودش موفق می‌شود که به «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق» عمل کند و هم جامعه این چنین می‌شود.

شهدا علما صلحا بزرگانی که در این راه شربت شهادت نوشیدند یا کسانی که شهیدپرور هستند، آن علمای بزرگی که قلم آنها و قدم آنها باعث پرورش شهیدان شد که «مِدَادُ العُلَمَاء اَفضَل مِن دِمَاءِ الشُّهَدَاء» [۱۵] و الآن ما در کنار سفره اینها نشسته ایم، اگر _إن شاء الله_ از اینها برکاتی پیدا کردیم و جامعه ما جامعه‌ای شد که منزه از اختلاس و امثال ذلک شد، مبرّای از رشاء و ارتشاء شد، منزه شد از اینکه بی احساس باشد و درکی نکند _زیرا باید درک کرد که این همه نعمت‌هایی که هست چگونه باید جامعه را اداره کرد، چگونه باید ارزانی را ایجاد کرد، چگونه باید مشکلات مالی را حل کرد_ و اینکه انسان درد جامعه را داشته باشد، این راهی است که کم کم آدم را نزدیک می‌کند به یاد خدا بودن، آن وقت اگر کسی به یاد خدا بود، ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾.

این دو جمله کوتاه نهج البلاغه در کنار هم هستند که امیدواریم به برکت اینها همه ما کسانی باشیم که این امانت را به دست صاحبمان بدهیم! این چیز محالی نیست؛ ما نشد، دیگری! خب چرا ما نباشیم؟! چرا ما طوری نباشیم که این را به دست صاحب اصلی اش بدهیم؟! این نه محال است نه ما بی لیاقت هستیم؛ بالاخره ما فرزند همین حوزه هستیم؛ این را بالاخره دور ندانید! بالاخره کاری باشد که انسان در پیشگاه وجود مبارک حضرت _ان شاء الله_ روسفید باشد.

[۱]. سوره بقره، آیه ۱۵۲.

[۲]. سوره آل عمران، آیه ۳۱.

[۳]. سوره حجر، آیه ۲۲.

[۴]. سوره غافر، آیه ۳.

[۵]. الکافی، ج ۲، ص ۲۷۲.

[۶]. سوره هود، آیه ۴۴.

[۷]. سوره مسد، آیه ۱.

[۸]. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۱.

[۹]. روضة المتقین (ط_القدیمة)، ج ۱۳، ص ۱۲۸.

[۱۰]. سوره آل عمران، آیه ۱۵.

[۱۱]. سوره الرحمن، آیه ۴۶.

[۱۲]. سوره الرحمن، آیه ۶۲.

[۱۳]. مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۸۰۳.

[۱۴]. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰

[۱۵]. ر. ک: من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۹.

کد خبر 6083760

دیگر خبرها

  • اجرای ۳۵۰ برنامه توسط آستان قدس رضوی در ایام دهه کرامت
  • پاسداران خود را در راه امنیت مردم فدا می‌کنند
  • ویژگی‌های «عملیات وعده صادق» چه بود؟
  • تاریخ شهادت امام جعفر صادق(ع) ۱۴۰۳ + زندگینامه و احادیث
  • برپایی بیش از ۸ هزار محفل شیرخوارگان حسینی در ایران و کشور‌های جهان
  • زندگی سالم و دیندارانه با مشاوره اسلامی
  • جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در ورزشگاه امام رضا علیه السلام برگزار می‌شود
  • بررسی سیر تحول هنرهای قرآنی/ اهمیت نگاه میراث فرهنگی به هنر قرآنی
  • محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام که در نهج البلاغه آمده است
  • مرحله استانی دومین جشنواره سرود فجر بسیج در بوشهر برگزار شد